به گزارش مشرق، روز 29 اردیبهشت، روز خلق حماسهای دیگر از سوی ایرانیان با حضور در پای صندوقهای رأی در پیش است. به طور قطع ایرانیان با هر نوع گرایش و سلیقهای برای حفظ استقلال و عزت ملی، برای حفظ منافع ملی و تأمین امنیت کشور، برای نمایش وحدت ملی و پیوند با نظام اسلامی و ولایت، با حضور در صحنه انتخابات، به کاندیدای مورد نظر خود رأی خواهند داد. اصل حضور در انتخابات و رقم خوردن مشارکت حداکثری، سیاست ثابت نظام و رهبری آن بوده و این اصل تحت هیچ شرایطی در نظام مردمسالاری دینی تغییر نکرده و نخواهد کرد.
اما در این میان و در کنار اصل مشارکت و حضور در انتخابات که دارای ارزش ذاتی است، موضوع مهم کیفیت انتخاب است. کیفیت انتخاب به این معنا که در روز 29 اردیبهشت، رأی خود را به نام چه کسی برای تصدی پست ریاست جمهوری و به نام چه کسانی برای شوراها به صندوق بیندازیم؟
شرکت در انتخابات یک حق و عملی در راستای انجام یک تکلیف دینی است. تکلیف در انتخابات، به درست انتخاب کردن ضمن شرکت در آن و رأی دادن است. صرف رأی دادن به هر شکل، موجب ادای تکلیف نمیشود. باید برای رأی دادن به افراد، انسان مکلف به حجت برسد. این موضوع از این جهت مهم است که مردم با رأی خود در انتخابات ریاست جمهوری، ریاست قوه مجریه را به یک نفر به مدت چهار سال واگذار مینمایند. در اینجا از منظر دین و عقل باید دید چه کسی واجد شرایط برای واگذاری این مسئولیت است. انتخاب افراد را نباید سرسری گرفت و از روی هیجان، احساس و عواطف انجام داد. فرد منتخب به عنوان رئیسجمهور، نقش مهمی در حل مشکلات و پیشرفت کشور یا تولید مشکلات و عقب نگه داشتن کشور میتواند داشته باشد.
بنابراین هر چه در انتخاب دقت بیشتری صورت گیرد و ملاکها و معیارهای درست و منطقی برای انتخاب مدنظر باشد، منتخب ملت از بهترینها خواهد بود. در واگذاری مسئولیتها به افراد از طریق انتخابات از منظر اسلام، باید به این نکته توجه داشته باشیم که اسلام مدیریت در جامعه اسلامی را حق هر کسی نمیداند. بر همین اساس ما هم نمیتوانیم از منظر دین و اسلام به هر کسی رأی بدهیم. ما باید با رأی خود کسانی را برگزینیم که از کشور مشکلگشایی بکنند. انقلاب اسلامی دستاوردهای شگرف و خیرهکنندهای داشته، لکن امروز مشکلات قابل توجهی در کشور و جامعه اسلامی وجود دارد. ریشه بسیاری از مشکلات کنونی کشور، ریشه در ناکارآمدی و نادرستی مدیریتها دارد. ریشه بسیاری از این مشکلات، ریشه در سبکهای مدیریتی و نوع نگاه به مسائل و راهحلها دارد.
داشتن علم، دانش، برخورداری از مهارت و تجربه و پایبندی به اخلاق، از شروط سهگانه ضروری و لازم برای یک مدیریت موفق است. از روایات معصومین علیهمالاسلام و آیات الهی، این چنین استفاده میشود که نه تنها این شروط برای توفیق در مدیریت لازم است، بلکه اساساً مدیریت حق کسانی است که از این شروط برخوردار هستند. تأمل در این روایت، برای پاسخ به سؤالی که در صدر این یادداشت آمد، بسیار ضروری است. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: « من تقدم علی المسلمین و هو یری ان فیهم من هو افضل منه، فقد خان الله و رسوله و المسلمین» کسی که بر مسلمین پیشی گیرد، در حالی که میبیند در میان مسلمانان کسی شایستهتر و با فضیلتتر از او وجود دارد، به تحقیق به خدا و پیامبر او و مردم مسلمان خیانت کرده است. این روایت، از یک طرف برای کسانی است که میخواهند خود را در معرض انتخاب مردم برای تصدی مسئولیتها قرار دهند و از طرف دیگر برای کسانی است که میخواهند از میان نامزدها و کاندیداها انتخاب نمایند. تأمل در روایت نشان میدهد که باید برای رأی دادن به افراد دقت کرد و با رسیدن به حجت و دلیل قانعکننده رأی دهیم.
پایبندی به اخلاق اسلامی، یکی از شروط سهگانه برای موفقیت در امر مدیریت و برخوردار بودن از حق مدیریت است. به طور قطع انتخاب افرادی که در کنار دانش و تخصص و تجربه، از اخلاق اسلامی به صورت ملکه شده برخوردارند، یعنی انتخاب اصلحی که میتواند رضای خداوند را در برداشته باشد و از کشور گرهگشایی کرده و حرکت انقلاب را برای رسیدن به آرمانهایش سرعت بخشد. بنابراین برای انتخاب باید روی معیار اخلاقی توجه خاص داشت. معیار اخلاقی به این معنا که، به فردی رأی دهیم که از بایستههای اخلاقی برخوردار و از نبایسته اخلاقی به دور باشند. کاندیدای برخوردار از بایستههای اخلاقی،کسی است که از ویژگیهایی چون شرح صدر، مقام معنوی، روحیه انقلابی، ولایتمداری، استکبارستیزی، عدالتگستری، مظلومپناهی، راستگویی، نقدپذیری، تواضع و فروتنی، پرحوصلگی، تکریم انسانها، رفتار پدرانه، انصاف، مردمداری، شکوه و وقار، نفوذناپذیری در برابر دشمن و دنیاگرایان برخوردار باشد.
کاندیدای به دور از نبایستههای اخلاقی، کسی است که در آن ویژگیهایی چون: بیعدالتی، بیانصافی، بیحیایی، عجب و غرور، دنیاگرایی و اشرافیگری، قدرتطلبی، عافیتطلبی، حسادت، دروغگویی، قبیلهگرایی، نفسپرستی و خود برترپنداری در آن نباشد.
اگر با این معیارها و ملاکها دست به انتخاب زدیم، به طور قطع پشیمان نخواهیم شد. برای دستیابی به مصداق یا باید اهل شناخت باشیم و یا از طریق تحقیق و رجوع به افراد مورد اطمینان از متدینین به آن فرد اصلح برسیم. در زمان کنونی یکی از راههای رسیدن به تشخیص، نگاه به رفتار دشمنان شناخته شده در انتخابات است. با نیمنگاهی به صحنه انتخابات و رصد رفتار دشمنان انقلاب، نظام و کشور، میتوان دریافت که دشمنان چگونه در تلاش هستند چه کسانی رأی بیاورند و چه کسانی رأی نیاورند. به طور قطع این ترجیح دشمن از سر خیرخواهی برای ملت ما نیست.